پخش زنده
امروز: -
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس گفت : یکی از دلایلی که آمریکا و رژیم صهیونیستی آتش بس را پیشنهاد دادند ، حضور مردم در صحنه و مشارکت آنها در شناسایی جاسوسان رژیم صهیونیستی بود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، ابعاد و پیامدهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با حضور سردار سرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در گفتگوی ویژه خبری بررسی شد.
سوال: اگر موافق هستید از اینجا شروع کنیم بعد از پایان این مخاصمه ۱۲ روزه رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی ترامپ و نتانیاهو اعلام کردند که ما پیروز این جنگ ۱۲ روزه بودیم مبانی استدلال آنها برای این پیروزی چیست آیا واقعاً آنها پیروز شدند به نظر شما؟
رضایی: همین امروز هم یک شو تبلیغاتی در کاخ سفید درست کردند من با این آیه شریفه قرآن مجید شروع میکنم بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحنا لک فتحا مبینا اولین باری که من این آیه را استفاده کردم بعد از عملیات فتح المبین بود که ما یک پیروزی بسیار بزرگی به دست آوردیم و الان هم بعد از یک عملیات پرافتخار ملت ایران دارم این آیه را استفاده میکنم حالا توضیح میدهیم که ما چه به دست آوردهایم و آنها چه به دست آوردهاند، منتها قبل از آن من لازم میدانم واقعاً از درگاه پروردگار متعال شکرگزار این ملت خوبمان باشیم و افتخار میکنم که یکی از فرزندان این ملت عزیز هستم، ثانیاً از پروردگار متعال شکرگزار باشیم که یک رهبر حکیم و شجاع و پرافتخار بعد از امام نصیب ملت ایران کرد و همچنین از نیروهای مسلح و از همه عزیزانی که دولت، مجلس، قوه قضاییه که واقعاً دست به دست هم دادند هماهنگی کاملی داشتند از همه آنها تشکر کنیم، من فکر میکنم قبل از اینکه بپردازیم یک ارزیابی داشته باشیم از اینکه چه گذشته از جبهه ما و در جبهه اسرائیل من فکر میکنم این شو تبلیغاتی که اینها انجام دادند به دلیل فشار افکار عمومی بود که بعد از جنگ ۱۲ روزه هم در سرزمینهای اشغالی و هم در جامعه آمریکا و هم در سطح بینالملل به وجود آمد که اسرائیل و آمریکا شکست خوردهاند اینطوری فشار زیاد شد که آقای ترامپ در چند جا سر فحش را کشاند به بعضی از رسانههای بزرگ بینالمللی که شما دارید دروغ میگویید ما پیروز شدیم به سی ان ان ظاهرا چیزی گفته بود به جاهای دیگر خیلی پرخاش میکرد اینها به نتیجه رسیدند که باید یه کاری بکنند که این جو را فروکش کنند آمدند این کاری را که امروز و دیروز در کاخ سفید انجام دادند مطرح کردند که ما پیروز شدیم این چند هدف میتواند داشته باشد، یکی همین که فشار افکار عمومی را به تردید بکشاند و سعی کنند که یک داستان سرایی کنند که مردمی که تا الان همه جا گفتند که ایران پیروز شده این را زیر سوال ببرند، دوم اینکه من احتمال میدهم اینکه امروز آقای ترامپ گفت که دیگه مسئله تمام شده و مسئله هستهای تمام شده اینها را مطرح کرد بعید نیست دنبال یک فریب هم باشند که ما دیگر کاری نداریم با شما و ما جنگمان تمام شده که دوباره مثل همان کاری که در مذاکره کردند یک مرتبه ما دچار یک غفلتی نباید بشویم، بنابراین میتواند جنبه فریب و جنبه تبلیغاتی و شو هم داشته باشد، اما دو تا مسئله است آیا واقعاً اینها پیروز شدهاند و بعد هم آینده چیست، همانطور که شما اشاره کردید ببینید از چند بعد ما میتوانیم دستاوردهای اسرائیل را نگاه کنیم و هزینهای که پرداختهاند یعنی چه هزینهای پرداختند و چه به دست آورداند بنا به گزارش وزارت دارایی خود اسرائیل در این ۱۲ روز ۲۰ میلیارد دلار هزینه این جنگ بوده مستقیم و به اندازه دو سال تولید موشکهای تاد آمریکایی در این ۱۲ روز مصرف شده که میدانید هر کدام یک قیمت فوق العادهای دارد، یعنی دو سال تولید آن ظرف ۱۲ روز شلیک کردن در آسمان ما حدود ۸۰ تا پهپاد را زدیم که جنازه ۳۲ تا پهپاد الان دست ما است از پهپادهای هرمس و هرمون که بسیار هم پیشرفته بودند البته ما ۸۰ تا را رادار ما دیده که خوردهاند ولی ۳۲ تا الان جنازهاش در اختیار ما است تلفات نیروهای انسانی که به اینها وارد شده آسیبهایی که مراکز امنیتی و اقتصادی وارد شده و همه رسانهها گفتهاند این حجم از تخریب ، آسیب و هزینههای بالا باید ببینیم در قبال این چه به دست آوردهاند که به آنها میپردازیم پس هزینه سنگینی اسرائیل پرداخته است، موضوع دوم اصلاً اساس موجودیت اسرائیل بر اساس یک واژهای است به نام امنیت مطلق، چرا امنیت مطلق؟ دلیلش این است که این افراد و اقوام مختلف و گروههای مختلفی که از سراسر دنیا آوردهاند اینها وحدت سرزمینی یا وحدت نژادی یا وحدت خونی که ندارند اینها از طریق یک وحدت مطلق در این ۷۰ سال اینها را نگه داشته بهشون گفتهاند که شما اینجا زندگی کنید هیچ خطری شما را تهدید نمیکند هیچ قدرتی نمیتواند به شما آسیب بزند هدف دومشان از این اجتماع آنجا نفع اقتصادی بوده که بیایید اینجا ، اینجا سرزمین ثروت است ثروت به دست میآورید خب ثروت هم زمانی مطرح بوده که امنیت باشد حالا اگر امنیت آسیب میدید دو تا اتفاق میافتاد اینکه اینها نسبت به زندگی و جان خودشان یکی نسبت به ثروت و معیشت خودشان دچار خطر میشدند، بنابراین امنیت اساس موجودیت اسرائیل بوده نه نژاد، نه سرزمین امنیت باید حفظ میشده حفظ کرده بودند، این اولین بار بود که این امنیت فروپاشیده یعنی امنیت سوراخ سوراخ شده و لذا موجودیت اسرائیل چیزی که مثل یک در حقیقت در شیشه و در یک محفظه این را نگه داشته بودند این شروع شده به لرزش و ایجاد نگرانی کردن، موضوع سوم هزینهها را عرض کردم امنیت به شدت خدشهدار شده موضوع سوم پیامدهای عظیمی است که این شکست در دنیا حاصل شده اولاً کشورهای عربی از این کاری که اسرائیل در غزه و لبنان و سوریه کرده بود به شدت نگران بودند که آیا این سراغ عراق هم میآید سراغ عربستان هم میآید ایران وقتی میآید یک چنین تودهنی به اسرائیل میزند یک اتفاق مهمی شکل میگیرد و آن این است که اینها میفهمند که یک قدرتی است که میتواند توازن درست کند میتواند این نوع معادلهای که درست شده هرجا سرش را میگذارد پایین میرود یک جایی مثل ایران است که میتواند جلوی این را بگیرد این آسیب خیلی جدی به آن روئین تنی اسرائیل وارد کرد موضوع دوم این بود که سکوت کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای منطقه شکست و پشت سر هم اطلاعیه در دفاع از ایران دادند اسرائیل دنبال این بوده که برود با اینها صلح ابراهیم را درست کند با هم رفیق شوند دوست شوند اتحادیه عرب کنفرانس اسلامی کشورهای دیگر منطقه تماماً آمدند پشت سر ایران و اسرائیل را محکوم کردند و برخورد کردند محکومیت شدید، پس پیامدها هم عنصر سومی است که ما میگوییم که هزینههایی که اسرائیل برداشته هزینههای مستقیم شکستن امنیت که موجودیت اسرائیل بر پایه آن همیشه استوار بوده و مسئله پیامدهای منطقهای و بین المللی که به ضرر اسرائیل تمام شد حالا دستاورد اسرائیل چه بوده این همه هزینه داده باید یک چیزی که بتواند اینها را جبران کند به دست بیاورد دستاوردهای اسرائیل چه بوده اسرائیل چه هدفی داشته به کدام از این اهداف رسید، اسرائیل یک طرح بسیار خطرناکی با آمریکاییها تنظیم کرده بودند که این را در هفت مرحله من خدمت جناب عالی و بینندگان عزیز توضیح میدهم این طرح را بیش از یک سال نوشته بودند حتی در بعضی از مناطق مثل یونان و دریای مدیترانه این را تمرین کرده بودند اولین هدف اینها زدن سر نظام، از رهبری، شورای امنیت و فرماندهان سپاه بوده که حالا میگویم در هر کدام چند درصد موفق بودند، چون این را باید انسان واقع بینانه و درست دشمنش را تعریف کند دوم ایجاد هرج و مرج و نشان دادن ضعف و ناتوانی نظام وقتی سر نظام را میزنند هرج و مرج میشود این مرحله دوم میآمدند پشت سر هرج و مرج و تقویت میکردند سوم ورود ضد انقلابی که در مرزهای کردستان و حضور منافقینی که وارد تهران میشدند و تقسیم شدن ایران به چند منطقه این هدف سومشان بوده هدف چهارم تجزیه ایران بوده هدف پنجم بمبارانهای وسیع در تمام زیرساختهای نظامی ایران عین کاری که بعد از جولانی و تحریرالشام در سوریه آمد همه زیرساختهای نظامی ایران را میزدند حالا ایران را به قول خودشان تجزیه کرده بودند زیرساختها را زده بودند و میآمدند همین مناطق را همین مناطق تجزیه شده را خلع سلاح میکردند مثل کرانه باختری که فقط باید اینها اسلحه سبک و پلیس داشته باشند و مرحله هفتم این است که اینها از مدیترانه که راه میافتادند آسمان سوریه دستشان است لبنان دستشان از آسمان عراق دستشان است آسمان ایران دستشان است تا مرز چین اینها میتوانستند راحت این منطقه غرب آسیا را بروند این طرح اینطوری بود برخی این را گفتند مثلاً گفتند که ما میخواهیم نظام را سرنگون کنیم ولی بحث فراتر از بحث نظام بوده حالا به چه درصدهایی رسیدند اولاً رهبری را که نتوانستند بزنند شورای امنیت را بمباران کردند ۶ نقطه جایی که شورای امنیت بوده بمب خورده ولی کوچکترین خدشهای به هیچ کدام از اعضای شورای امنیت وارد نشده، چون حساب شده جلسه را گذاشته بودند فرماندهان سپاه یک تعداد از فرماندهان عزیز ما را شهید کردند اگر ما در اینجا ۱۰ درصد از ۱۰۰ درصد این هدف اول را در نظر بگیریم که بعد محاسبه میکنیم که کلاً چند درصد شدند ایجاد هرج و مرج که اصلاً نشد صفر درصد ورود ضد انقلاب اینها در سمت کردستان بودهاند عناصر پیشرو هم تا تهران آمده بودند، اما به هیچ وجه اینها ورود نکردند که الان یک اختلافی بین اینها و اسرائیل وجود آمده الان اسرائیل میگوید که من کارم را کردهام شما چرا وارد نشدید اونها میگویند که شما قرار بود که سر نظام را بزنید هرج و مرج به وجود بیاید بعد ما ورود کنیم، الان یک تعبیری درست شده که سه تا پیمانکار در این حادثه بوده پیمانکار اول اسرائیل بوده این عملیات را کرده، اما پیمانکاران بعدی که ضد انقلابها بودند اینها عمل نکردند، الان بین خودشان اختلاف افتاده ضد انقلاب میگویند که شما قرار بود که سر نظام را بزنید هرج و مرج شود بعد ما وارد شویم چرا به ما انتقاد میکنید اسرائیلیها میگویند که نه ما همین کار را که کردیم شما باید وارد میشدید ولی دروغ میگوید اهداف اسرائیل اهداف وسیع و گسترده بود ضد انقلاب نتوانسته تجزیه ایران صورت نگرفت، خلع سلاح مناطق که نشد در اختیار گرفتن آسمان ایران و اینها که میگویند که ما یک کوریدور را درست کردهایم این یک چیز بیخودی است البته ۲۰ تا ۳۰ درصد اینها توانستهاند توفیق پیدا کنند من آمدهام همه اینها را بر اساس یک معادله نظامی فرمول بندی کردهام اینها ناکامیهای اسرائیل در بعد سیاسی و اجتماعی ۸۰ درصد و در بعد نظامی ناکامیهای اسرائیل ۶۵ درصد آیا اسرائیل دستاوردی داشته اسرائیل آن هزینههای عظیم را داد و این ناکامی بزرگ را هم داشته اصلاً آیا میشود از این دو نفر ما انتظار داشته باشیم شکستشان را بپوشانند و بگویند که ما شکست خوردهایم این دو نفر را دیگر الان همه مردم دنیا میشناسند، بنابراین اسرائیل شکست بزرگی خورد شکسته مفتضحانهای خورد، اما پیروزیهای ما و آیا ما پیروز شدیم، چون ممکن است یک وقتی گفته شود اسرائیل شکست خورد ولی شما چه پیروزی داشتید بد نیست یک اشارهای هم ما به پیروزیهای خودمان بکنیم هرچند شکستهای اسرائیل همه پیروزیهای ماست یعنی هزینههایی که برداشت امنیت اسرائیل که فرو ریخت اینکه نتوانست به اهداف خودش برسد اینها جز پیروزیهای ما است ما پیروزیهای فراتر از این هم داشتیم اولین پیروزیها این است که من دلم میخواهد عزیزان ما کارشناسان و تحلیلگران واقعی کشور به این نکتهای که من میگویم توجه کنند یک انقلاب جدید در ایران صورت گرفته این حضور مردم در صحنه با حضورهای سالانه مثل ۲۲ بهمن یا با ایام محرم و تاسوعا و عاشورا بسیار متفاوت است یک انقلاب یک تحول عظیم در ایران البته آغاز شده که من نگرانی ندارم که خدای ناکرده ما برگردیم به قبل از جنگ و این تحول بزرگی که در ملت ایران به وجود آمده ما نتوانیم این را ادامه بدهیم این آرام آرام بخوابد و دشمن هم عرض خواهم کرد که چه برنامههایی دارد که دوباره ملت ایران را به خونهها برگردانند و توضیح خواهم داد که نقش ملت ایران در این پیروزی چقدر بزرگ و عظیم است، اما این تحول به چه شکل خودش را نشان داد اکثر تحلیلگران را من دیدم که میگویند اتحاد بزرگی صورت گرفت درست ولی این تنها نبوده مردم تنها با هم متحد نشدند آمدند حمایت کردند از رهبری حمایت کردند از ایران شعار دادند، مسئله سوم مشارکت کردن مردم نه اینکه فقط حمایت کرده باشند یا متحد شده باشند مشارکت مردم را باید دید، بسیاری از این خانههای تیمی ضد انقلاب را کی کشف کرده بسیاری از این خانههایی که جاسوسان آمده بودند و پهپاد درست میکردند کی اینها را پیدا کرده، خدمات رسانی که مردم کردند در این صحنه پا به پای دولت بعضاً جلوتر از دولت میرفتند و مردم را از زیر آوار در میآوردند خانه بهشون میدادند کی انجام داده مردم انجام دادهاند این حادثه سادهای نیست به نظر من این سومین تحولی است که در ایران شروع شده و اولین تحول انقلاب اسلامی بود تحول دوم در جنگ اتفاق افتاد این تحول آغاز شد یکی از دلایلی که اینها آمدند آتش بس دادند، چون متوجه شدند مردم ایران دوباره راه افتادند دوباره طوفان آغاز شده دوباره سیل آغاز شده این همان نقطهای است که دو بار آمریکا و اروپا بدنشان به رعشه افتاد اولین بار در انقلاب اسلامی اینها حساب نمیکردند مردم را مثلاً سال ۵۶ آرام آرام مردم آمدند مثلاً ۱۰ نفر ۲۰ نفر میآمدند اطلاعیه میدادند بعد این آرام آرام اوج گرفت سال ۵۷ بیشتر شد اروپا و آمریکا میگفتند که شما میتوانید کنترل کنید نگران نباشید هرچه اینها میگفتند نگران نباشید شاه کنترل میکند دیگر به دی ماه ۵۷ یک ماه قبل از پیروزی انقلاب رسیدیم در ایتالیا رئیس جمهور فرانسه و کارتر و نخست وزیر انگلستان نشسته بودند و گفته بودند که چه کار کنیم مهمترین حرفشان این بود که کنترل از دست رژیم رفته میلیونها نفر در خیابانها هستند و هایزر را فرستادند که بیاید کودتا کند اولین جایی که اینها تنشان لرزید این ماههای آخر سال ۵۷ بود لذا اینها دیگر از مردم ایران میترسیدند جنگ را درست کردند گفتند که اینجا دیگر مردم نمیتوانند بیایند ارتش ایران هم که آسیب دیده سپاه هم که تیپ و لشکر ندارد اینجا دیگر ما میتوانیم نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنیم، بعد دیدند از سال دوم جوانان ۲۰ ساله و ۲۲ ساله قاسم سلیمانی، مهدی باکری، احمد کاظمی، باقریها و اینها آمدند از خود مردم تیپ و لشکر درست کردند و دومین باری که تن اینها لرزید از حضور مردم در صحنه دفاع مقدس بود همین که اینها از روز چهارم و پنجم و ششم دیدند که مردم ایران دوباره بلند شدند مردم ایران دوباره راه افتادند اینها نه تنها متحد شدن نه تنها حمایت میکنند الان میروند کمک میکنند به دولت کمک کردند به نیروی انتظامی کمک کردند حتی اگر این گشتها و بازرسیها ماشینشان را نگه نمیدارد خودشان میروند میگویند که آقا ما در اختیارتان هستیم اینها دوباره فهمیدند که باید هرچه زودتر آتش بس بدهند بنابراین موشکهای ما بسیار موثر بوده ولی این قیامی که در جامعه ایران صورت گرفت که حالا من توضیح میدهم این قیام چیست چطور شد یک مرتبه مردم به این تحول رسیدند این را من توضیح خواهم داد بنابراین بزرگترین پیروزی ما را باید بگوییم که یک تحول جدید در ملت ایران صورت گرفته این تحول باعث شده که دولتیها رابطهشان را دولتیها یعنی دولت مجلس قوه قضاییه رابطهشان را با مردم در این یک ماه واقعاً اصلاً به کلی اصلاح کردن نسبت به گذشته مردم رابطهشان را با دولتیها اصلاح کردن اصلاً یکی شدیم ما الان با مردم یکی شدیم، دومین پیروزی ما این بود که ما نشان دادیم که ما حریف آمریکا و اسرائیل هر دوتاشون با هم هستیم تعبیری دارد برادرمان قاسم که حریف شما منم دیدید که در این راهپیماییها و حضور مردم این بچههای کوچک هم میگویند که اسرائیل حریفت منم ۵ سالش ۱۰ سالش است این واقعا ثابت شده که حریف آمریکا و اسرائیل هر دوتا با هم ایران است این خیلی چیز مهمی بود اینکه ما مقر فرماندهی سنتکام را در قطر زدیم کدام کشور حتی چین و اینها جرات نمیکنند به یک جای آمریکا حملهای کنند ما زدیم آنها فردو ما را زدند ما هم موشک باران کردیم حالا خودشان میگویند یکی خورده ولی بسیاری از قطریهایی که آنجا آمدهاند استقبال کرده بودند از ایرانیها گفته بودند که ما ۵ تا ۶ تا انفجار در محله پایگاه آمریکاییها شنیدیم این هم خیلی مهم بود یک قدرت نمایی و یک ارتفاع گرفتن ایران در منطقه ما در منطقه ارتفاع گرفتیم و به تعبیری ما صعود به سمت قله را آغاز کردیم مهم این است که متوقف نشویم که من توضیح خواهم داد خطرات توقف و خطرات اینکه مردم را بفرستند از این صحنه خارج این چه خطرات بزرگی است اسرائیل و آمریکا دارد روی این توقف ما و اینکه مردم از صحنه بروند بیرون را دارند برنامهریزی میکنند دستاورد دیگر این بود که خیلی از کشورهای همسایه فهمیدند که نه ایران قابل اتکا است و بیایند با ایران دوست شوند و همکاری کنند و بنابراین پیروزیهای ما هم را در کنار شکستهای اسرائیل در یک جدول بگذاریم اسرائیل ۸۰ درصد ناکامی سیاسی و اجتماعی داشته ۶۰ تا ۶۵ درصد ناکامی نظامی داشته از آن طرف هزینههای سنگینی داده امنیتش برای اولین بار خدشهدار شده و از این طرف هم ایران با یک دستاورد بزرگی بیرون آمده البته ما خسارت هم دادیم شکی نیست ما هم هزینههایی دادیم تعدادی از بهترین فرماندهان ما شهید شدند که البته به آرزویشان رسیدند، اما خوب ملت ایران اینها برایشان سرمایه بوده بله اینها مراکز هستهای ما را زدند درست یک خسارتی بوده ولی اینها قابل جبران است اینطور نیست که قابل جبران نباشد یک بخشی از موشکی ما را زدند ولی ما تا آخرین لحظه پرقدرت زدیم مخصوصاً روزهای آخر شدت شلیک ما خیلی در حقیقت بیشتر بود حالا بحث این است که این دستاوردها و پیروزیها سناریوهای آینده چیست که یکی از سوالات جناب عالی این بود که حالا ما ببینیم آینده چه اتفاقی میخواهد بیفتد.
سوال: بسیار خوب قبل از اینکه به بحث آینده بپردازیم من خاطرم است آخرین گفتگویی که با جناب عالی داشتم شما اشاره کردید که پیروزی ما در این جنگ امنیت جمهوری اسلامی ایران را حداقل برای ۵۰ سال آینده تضمین خواهد کرد الان ما به آن مرحله رسیدیم به نظر شما؟
رضایی: نه ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم ما اولین پیروزیمان را به دست آوردهایم ما باید پیروزیمان را کامل کنیم پیروزی ما زمانی کامل میشود که اینها دیگر به کلی بعد از این جنگ ۱۲ روزه دیگر پشت سرشان را نگاه نکنند و بروند یا ممکن است که حالا توضیح خواهیم داد یک احتمالاتی وجود دارد اینطور نیست که هیچ احتمالی نباشد یا ممکن است یک بار دیگر اینها بخواهند شانسشان را امتحان کنند اونجا دیگر ما خیلی قویتر از این ۱۲ روز باید بزنیم یعنی باید دیگر پیروزی را در راند دوم باید کامل کنیم حالا اگر اینجا مثلاً ما ۵ به یک یا ۵ به ۲ زدیم اونجا باید ۱۰ به صفر بزنیم یعنی آن موقع دیگه بله آن موقع من آن قولی که دادم به مردم حتماً عملی میشود لذا الان ما باید دنبال تکمیل پیروزیمان باشیم یک عده دنبال این هستند که ما را همین جا متوقف کنند این خطرناک است.
سوال:منظورتان به کیست؟
رضایی: هم داخلیها بعضیها نگران شدهاند که این جنگ تا کی میخواهد ادامه پیدا کند، یک عده در بیرون میگویند که اصلاً کار تمام شده ول کنید مثل مذاکره میخواهند ما را فریب بدهند، که حالا توضیحم میدهم بحث میدان و دیپلماسی چه نقشی در آینده برای ما دارد، چون ما این دوتا را بایستی جدی مدیریت کنیم دیپلماسی بدون میدان حتماً ما را با خطرات جدی مواجه شود میدان هم حتماً باید با دیپلماسی همراه باشد منتها میدان باید مقدم بر دیپلماسی باشد، مثل کاری که یمنیها کردند همین کار اگر در سوریه انجام میشد و به جلسه آستانه توجه نمیشد و ادلب را نمیگذاشتند اینقدر آزاد باشد الان امروز سوریه بود رژیمش بود یا در لبنان در لبنان برادرمان آقای سید حسن نصرالله که انصافاً قاطعانه عمل کرد نماینده ایشان با نماینده آقای بایدن داشتند مذاکره میکردند که اسرائیل سید حسن را شهید کرد بنابراین مدیریت میدان و دیپلماسی بسیار مهم و تعیین کننده است ظرافتی دارد همان ظرافتی که مقام معظم رهبری تا اینجا الحمدلله این میدان و دیپلماسی را دارد به خوبی مدیریت میکند این ظرافتهایی که در این ترکیب این دو تا است باید در حقیقت رعایت شود، اما در مورد آینده.
سوال: چه سناریوهایی وجود دارد؟
رضایی: ببینید دو تا سناریو وجود دارد یکی اینکه اسرائیل در کوتاه مدت از ما دست بکشد چه کارمان کند میرود سراغ لبنان سوریه و عراق من از همان سال ۱۴۰۲ عرض کردم که اینها از غزه میآیند لبنان میآیند سوریه میآیند عراق میآیند ایران در اولین مذاکرهای که با جناب عالی هم داشتم گفتم بحث این بود که اینها اول به عراق حمله کنند یا به ایران حمله کنند آمدند سراغ ایران منتها، چون سرشان به سنگ خورده احتمال دارد سناریوی اول این باشد که بگویند ما برویم سراغ لبنان و سوریه و عراق .....
سؤال: یعنی عراق را چه کار کنند؟
سرلشکر رضایی: چند بحث وجود دارد؛ یکی این که سه تا چهار ماه آینده انتخابات است، اینها دخالت کنند و انتخابات را به هم بزنند، نتیجه انتخابات را عوض کنند، دوم این که آنجا ۳۰ هزار داعشی در زندانها وجود دارد، حزب بعث هم در این دو سال اخیر فعال شده، اوضاع عراق را به هم بزنند، مدلش را خود دوستان و دولتمردان عراق باید بنشینند، ببینند اینها چه برنامههایی دارند، ولی الان الحمدلله دولت، نیروها، مجلس، رئیسجمهور و کلاً عراق حواسشان جمع است. پس یک بحث این است که اینها برگردند فعلاً بگویند در ایران به یک صخره بلندی رسیدیم، فعلاً پای این صخره میمانیم، میرویم سراغ کشورهای دیگر. حالت دوم این نیست، این شویی هم که درست کردند برای این است که نه درگیری را با ایران ادامه میدهند. حالا بعضیها میگویند کمتر از یک ماه، بعضیها میگویند کمتر از یک سال، بعضی میگویند کمتر از چند سال. کدامیک از اینها خواهد بود؟ اینجا زمان درگیری بعدی ما با اسرائیل را ما تعیین خواهیم کرد. اگر این مسیر تحولی را ادامه دهیم، ضعفهایی که پیدا کردیم الحمدلله به سرعت در حال برطرف شدن است، اینها را برطرف کنیم و به هیچ وجه تحت شایعات نرویم به قبل از جنگ، همین تحولی که بین دولت، مردم و قوای سهگانه باهم به وجود آمده، بین مردم و رهبری، نظام و مردم؛ اگر این آمادگی و دست روی ماشه را، خیلی مسأله مهمی است؛ دست ما باید روی ماشه بماند که به محض اولین تحرک، شدیدتر از گذشته بزنیم. آنها میفهمند و اطلاعات خوبی از ما به دست میآورند. ما اگر این روحیه و این حالت را حفظ کنیم، یک ماه میشود یک سال، یک سال میشود چند سال و اتفاقی نمیافتد، ولی اگر ما را از این وضعیت آمادگی خارج کنند، چرا ممکن است کمتر از یک ماه دیگر هم این اتفاق بیفتد. هرچند هم اگر اتفاقی بیفتد، شکل آن؛ شکل کاملاً مشخص معینی در حقیقت خواهد بود، یعنی کنترل و مدیریت شده است. ولی ما باید کاری کنیم که این دیگر به هیچ وجه برنگردد و اگر هم خواست یک بار دیگر امتحان کند، باید ضربهشصت محکمی بزنیم.
سؤال: بین این دو گزینهای که مطرح کردید، احتمال کدام را بیشتر میدانید؟
سرلشکر رضایی: دو عامل از سمت ما و دو عامل از سمت اسرائیل وجود دارد که این میتواند این دو سناریو را جابهجا کند؛ یکی اراده اسرائیل و توانایی آن است، یکی اراده ما و توانایی ماست. الان جنگ، جنگ ارادهها مقدم بر تواناییهاست. چرا اینها این قدر از مردم ایران ترسیدند؟ چون دیدند اراده ملی جدی شکل گرفته، نکند دو تا سه میلیون از این جوانها راه بیفتند دمار اسرائیل را در بیاورند، چون اینها ملت ایران را در انقلاب و دفاع مقدس دیدند. هیچ خطری برای آمریکا و اسرائیل بزرگتر از حرکت ملت ایران وجود ندارد؛ آن هم نه تنها بیایند متحد شوند، نه این که باهم دست به دست هم دهند؛ یکصدا و اراده ملی خود را نشان دهند. پس اراده اسرائیل؛ اهداف و انگیزههایش چیست؟ چرا میخواهد جنگ را ادامه دهد؟ این یک مسأله است و تواناهاییهایش چطور است؟ اهداف ما چه باید باشد از این جنگ؟ یعنی چه چیزی میخواهیم انتهای این جنگ به دست بیاوریم و اراده ما که معطوف به چنین هدفی باشد و تواناییهای ما چیست؟ آیا میتوانیم به این هدف و اراده برسیم؟ چون الان دیدم شایعاتی شروع شده که ما دیگر نمیتوانیم. نمیتوانیم دست خود ماست، ما میتوانیم توانایی بالقوه خود را بالفعل کنیم که من خاطرهای از سال ۶۰ خواهم گفت به ملت ایران که بدانند ما چه گردنههای سختی را عبور کردیم و واقعاً ما میتوانیم، منتها این مشروط است به شرایطی. اراده اسرائیل و آمریکا خیلی جدی است، یعنی به هیچ وجه الان ما تحلیلهای سادهاندیشانه کنیم، اینها ولکن غرب آسیا نیستند. یک اتفاقی در دنیا شکل میگیرد که یک نوع شکلگیری نظم جدیدی در دنیاست که سه نقطه درگیری دارد؛ یکی اوکراین و شرق اروپاست، یکی غرب آسیاست و یکی دریای چین. در سه نقطه اتفاقاتی میافتد که سرنوشت این سه نقطه، نظم ۱۰ تا ۲۰ سال آینده را تعیین میکند. چه کسانی اینجا پیروز و موفق میشوند؟ کدام کشورها میتوانند از این سه درگیری بیرون بیایند؟ نتیجه این سه درگیری است که نظم آینده را برای ۳۰ تا ۴۰ سال آینده تعیین تکلیف میکند، اما مهمترین آن؛ غرب آسیاست. اوکراین و شرق اروپا و دریای چین؛ اولویت دوم و سوم را دارد، بنابراین آمریکا و اسرائیل این طور میخواهند ادامه دهند، اگر بتوانند، پس اراده و هدف دارند، نمیخواهند عقبنشینی کنند. هدف و اراده ما چه باید باشد؟ ما نمیتوانیم دوباره برگردیم به خواستههای آمریکا و برویم در بلوک آمریکا و غرب آسیا در اختیار آمریکا باشد، چرا؟ چون اولین کاری که میکند؛ ایران را تجزیه میکند، اینها دیگر به ناصرالدین شاه، رضاشاه و محمدرضا شاه هم دیگر اعتمادی ندارند، اکتفا نمیکنند. اوضاع دنیا به گونهای شده که آمریکاییها اگر ایران را تسلیم کنند یا ایران خودش برود تسلیم آنها شود، اینها جز تکه و پاره کردن ایران به هیچ چیز راضی نمیشوند. چرا؟ چون بیش از ۱۵۰ سال است که مدام در این جا انقلاب میشود؛ جنبش تنباکو، مشروطه، ملیشدن نفت، ۱۵ خرداد، ۲۲ بهمن، اینها دیگر اعتمادی به این ملت ایران ندارند. دروغ میگویند، اگر بیایند بگویند نه ما خواهان هستیم مثلاً ملت ایران، تمام اینها دروغهای شاخداری است، اینها میخواهند ایران را تکه و پاره کنند. ما نمیتوانیم برویم در چنین جریانی، ما یقه خودمان را نمیتوانیم دست دزد، غارتگر و گرگ منطقه بدهیم، ثانیاً ما اگر در بلوک آنها رفتیم، اینجا غرب آسیا میشود محل منازعه آمریکا و چین در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده؛ یعنی همان سرنوشت قاجار و پهلوی را پیاده میکنیم که ما میشویم وجهالمصالحه آمریکا با چینیها و جنگهای زیادی اینجا بین چین، آمریکا و روسیه صورت میگیرد که ما باید تاوان آن را بدهیم. چرا ما برویم شریک این جنگهای آینده شویم، برای چه ما باید برویم آنجا؟ ما باید مستقل بمانیم، منتها آیا مستقل به معنای این است که رابطه نداشته باشیم؟ چرا؟ ما باید بیاییم نقش خود را در این نظم آینده جهان تعریف کنیم. دو تفکر هست؛ ۱- استبداد نوینی که میگویند صلح با قدرت که خواهم گفت شخصیتشناسی ترامپ را چطور میتوانیم به صورت یک بازی رایانهای دربیاوریم و دست این بچهها بدهیم که با آن بازی کنند تا شخصیت ایشان را بفهمند؛ خیلی هم خندهدار است این بازی. دو تفکر است؛ یکی تفکر آمریکا و اسرائیل است که ما باید با قدرت با استبداد بزنیم برویم جلو، غرب آسیا را بگیریم و از اینجا سوار شویم به نظم آینده و آن جا با رقبایمان؛ روسیه و چین تسویه حساب کنیم. این یک تفکر است، از غزه راه افتاده، آمده لبنان، سوریه، الان آمدند در صخره بلند دیوار ایران گیر کردند؛ این یک تفکر است. تفکر دوم؛ این نیست، میگویند دیگر جهان دوقطبی جواب نمیدهد، حتی چینیها دیگر خودشان دنبال این نیستند که روبروی آمریکا قرار بگیرند، دوقطبی شود. آنها هم الان رفتند دنبال این که جهان باید چند قطبی شود. یکی همین چین و بریکس است، یکی اتحادیه اروپاست، یکی خود آمریکا، کانادا و ... است، یکی دیگر کشورهای خود ما در این منطقه است؛ یعنی منطقه انرژی جهان، یعنی آسیای جنوب غربی؛ ۲۵ کشور هستیم از مصر تا قزاقستان، از ترکیه تا پاکستان، از ایران تا عربستان.
سؤال: روسیه هم در همین گروه است؟
سرلشکر رضایی: نه روسیه و چین مرزهای این منطقه است، یعنی این منطقه بین هند، چین، روسیه و اروپا قرار دارد. پنج کشور بزرگ آن؛ مصر، ترکیه، عربستان، ایران و پاکستان است. ۲۰+۵ هم میتوانیم بگوییم. اینها ویژگیهای بسیار مشترکی دارند. اولاً انرژی دنیا اینجاست، ثانیاً همه اینها مسلمان هستند، ثالثاً این سرپل منازعات دنیاست که باید مستقل کنیم. یک زمانی میگفتیم استقلال ایران، الان باید بگوییم استقلال منطقه از این دعواها و جنجالهایی که میخواهد درست شود. نفع تمام کشورها این است که خودشان را از این درگیری آمریکا با دیگران بیرون بکشند. اگر عربستان و ترکیه میخواهند تجزیه نشوند که صد درصد آمریکا و اسرائیل اگر مسلط شوند؛ عربستان و ترکیه را تجزیه خواهند کرد، رحم نمیکنند، چون کل منطقه غرب آسیا باید ۵۰ تا ۶۰ منطقه خلعسلاح شده شود و آسمان کل غرب آسیا هم در اختیار آمریکا و اسرائیل باید قرار بگیرد. این طرحی است که اینها دارند. ما میتوانیم، ما خودمان این ۲۵ کشور را میتوانیم یک منطقه درست کنیم، ما برادر و مسلمان هستیم.
سؤال: الان این تحلیل را به نظر شما این کشورها دارند؟ یعنی اجماع؟
سرلشکر رضایی: این شروع شده است، این بین ما و بحرین چه اختلافی انداختند، بین ما و امارات چه شکافی درست کردند، بین ما و آذربایجان چه شکافی درست کردند. اما این درگیری که آمریکاییها درست کرده و روز به روز پشت صحنههای این نیات آمریکا روشن میشود. امروز الان خود کشورهایی مثل عربستان و ترکیه شک میکنند، میگویند ماجرای اسرائیل و آمریکا چیست، دارند شک میکنند. قبلاً شک نمیکردند، علائم و مسائلی پیدا کردند که متوجه میشوند اسرائیل و آمریکا اینها را به یک معرکه بینالمللی میکشانند؛ بنابراین ما باید دنبال تفکر جدیدی باشیم. استقلال منطقهای؛ اسم آن را گذاشتم همکاری دستهجمعی منطقه، ما به صورت دستهجمعی همکاری کنیم روی صلح، امنیت و همکاری اقتصادی، بازار مشترک داشته باشیم، روابطمان را درست کنیم، تمام مرزهای سیاسی را به رسمیت بشناسیم، هیچ کسی در هیچ مرزی دخالت نکند، ما باهم متحد شویم.
سؤال: منظور شما چیزی شبیه به اتحادیه اروپاست؟
سرلشکر رضایی: شبیه اتحادیه اروپا هم میشود، یعنی این مدل عمل شده، جنگ جهانی اول و دوم را اروپاییها خودشان با خودشان شروع کردند. کسی خارج از اروپا که نیامد آن جا بجنگد. اروپاییها خودشان دو جنگ را پشت سر گذاشتند تا به نتیجه رسیدند متحد شوند. ما بعد از ۲۰۰ سال کافی است، ما برادر و مسلمانیم باید متحد شویم، لزومی ندارد آمریکا و اسرائیل بیایند اینجا بخواهند منافع یا امنیت ما را حفظ کنند. این تفکر آرام آرام شکل میگیرد، البته این طور نیست که همین فردا شکل بگیرد. اما حوادث آینده و درگیریهایی که به وجود میآید و افول قدرت آمریکا و این که اقتصاد آمریکا با مشکلاتی مواجه خواهد شد که فرصت آن نیست، انشاءالله جلسه دیگری میآیم روی این مسأله بحران مالی که در آمریکا پیدا شده و استقراض آمریکا به ۳۷ تریلیون؛ یعنی ۳۷ هزار میلیارد دلار رسیده و یکی از دلایلی که اینها غرب آسیا را میخواهند، برای نجات اقتصاد آمریکا هم هست، غیر از توازنی که میخواهند با چین و روسیه برقرار کنند. این را باید جداگانه بپردازیم و با استدلال، آمار و اطلاعات دقیق توضیح دهیم که پشتوانه حضور اینها در این استبداد منطقهای که این همه میکشند، چیست؟ نجات اسرائیل و آمریکا پشت سر این استبداد خونین و خونخواری است که راه انداختهاند و وجود دارد. پس ما کجا باید بایستیم؟ ما باید برویم در چنین اقدام منطقهای بایستیم؛ پس اراده ما باید این باشد. ما از این جنگ باید به نحوی بیرون بیاییم که در منطقه نقش پیدا کنیم و برای همیشه این ناهنجاریها و ناامنیها را در اطراف ایران با کمک خود کشورهایی که باهم برادر و دوست هستیم با کمک آنها این امنیت را در درازمدت حل کنیم. اینجا یک سؤال پیش میآید؛ آیا ما میتوانیم؟ ممکن است بگویند این شدنی است؛ من وارد مزایای این نمیشوم؛ خطرات هژمونی آمریکا را گفتم، ولی منافعی که در این چارچوب همکاری دستهجمعی در منطقه وجود دارد، این هم خیلی نکات جالبی است که از آن میگذرم. اما برسیم روی این که آیا ما میتوانیم؟ مشروط به یک شرایطی ما میتوانیم هم از احتمال این که میگویند کمتر از یک ماه اسرائیل میخواهد حمله کند، میتوانیم یک ماه را به یک سال و یک سال را به چند سال تبدیل کنیم. ما میتوانیم مشروط به شرایطی که عرض میکنم. اولین شرط آن این است که آمریکاییها از همان چیزی که ترسیدند، ما آن را کنار نگذاریم و تقویت کنیم. این دو پارامتر دارد؛ یکی مردم و یکی برخورد قاطعانه. یعنی زدن موشک به تلاویو، ما این دو پارامتر را اگر نه تنها حفظ کنیم، چون اگر روی همین مقدار هم بمانیم که بگوییم همین مقدار کافی است، خطرناک است. ما باید این حضور مردم در صحنه نه تنها اجازه دهیم برگردیم به قبل از حادثه جنگ ۱۲ روزه، بلکه مردم را در اداره کشور چه در اقتصاد و چه در امنیت نقش دهیم، مردم حضور پیدا کنند. این فاصلههایی که بین دستگاهها و مردم به وجود آمده، الان از بین رفته است، دوباره نیاییم فاصلهسازی بین دستگاههای دولتی و حکومتی با مردم یا مردم، چه خود ما این کار را نکنیم، چه اجازه ندهیم دشمنان ما که از این روزها آرام آرام جنگ ادارکی و ترکیبی را شروع کردند که میگویند حالا ما از میهن دفاع کردیم، جنگ تمام شده، بیاییم داخل و تسویه حساب کنیم. این بسیار خطرناک و حرف اسرائیل و آمریکاست. آمریکاییها الان دنبال این هستند که به مردم بگویند شما بروید خانههای خود. اولین بار کسی که این حرف را زد که انقلاب تمام شده و برگردید به خانههای خود، میدانید چه کسی گفتند؟ مهندس بازرگان؛ دولت موقت گفت. چهار تا پنج روز بعد از پیروزی ایشان آمد نطق کرد و گفت مردم انقلاب تمام شده، بروید به خانههای خود، ما کشور را اداره میکنیم. بلافاصله کردستان شروع شد، بلافاصله اوضاع کشور به هم ریخت و مردم آمدند امنیت را برقرار کردند؛ در شکل بسیج، سپاه و کمک به ارتش مردم آمدند امنیت را برقرار و انقلاب را حفظ و سرزمینهای ایران را از دست عراق آزاد کردند. الان خیلیها دنبال این هستند که کار تمام شده؛ دولت، مجلس و قوه قضائیه، سپاه و ارتش هم هست. این خیلی چیز خطرناکی است. کجا مردم بروند؟ مردم الان یک پای مهمی از امنیت شدند. ما تا زمانی که پیروزی خود را کامل نکنیم و مطمئن نشویم از آینده من به عنوان سرباز شما مردم تقاضا میکنم به خاطر این ریشسفیدی ما که این همه در جنگ بودیم، الان یک خاطره هم عرض میکنم برای شما، شما در صحنه باشید، حضور داشته باشید و به این حرفهایی که چه ما و چه دشمنان بگویند، اصلاً گوش ندهید.
سؤال: در صحنه باشند، یعنی چه کار کنند؟
سرلشکر رضایی: الان مثالهایی میزنم. اول اجازه دهید خاطره را بگویم. شهریور ۱۳۵۹ ارتش بعثی عراق به ایران حمله کرد و وارد پنج استان شد. در بعضی از استانها مثل خوزستان خیلی جلو آمد، در بعضی استانها مثل کردستان و آذربایجان غربی از مرز عبور کرد ولی پیشرویهای آن محدود بود، ولی تمام مرز غرب ایران؛ یعنی مرز پنج استان فرو ریخت، ارتش عراق داخل ایران آمد. ارتش و سپاه تنها کاری که توانستند کنند این بود که آن را متوقف کردند و این سد شد، ولی هر چه حمله میکردند نمیتوانستند کاری کنند، چهار تا پنج حمله بزرگ صورت گرفت، اینها سر جای خود سفت ایستاده بودند و صدام هم مرتب میگفت آتشبس. ما میگفتیم آتشبس کجا؟ شما آمدید خانه ما و میگویید آتشبس؟ مرتب میگفتند آتشبس. بنیصدر فرمانده کلقوا بود، آمد اوضاع کشور را به هم ریخت، تقریباً ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ منافقین به پشتوانه بنیصدر در خیابانها ریختند. ۱۷ هزار عضو منافقین مسلح و ۷۰ هزار سمپاد؛ یعنی هوادار. تبریز، تهران، اصفهان، شیراز، اهواز روزی نبود که ۲۰ تا ۳۰ نفر از ما شهید نشود و ۴۰ تا ۵۰ نفر از ما زخمی نشود؛ کجا؟ وسط تهران، همین چهارراه قصر، من برادری به نام محمدزاده با پیکانی میرفتم که در دفترم مسئول اطلاعات کشور بودم، دیدم دو تا سه نفر از این منافقین ریختند یک بچه حزباللهی که ریش داشت را با چاقوهای موکتبری به شکمش میزدند. من و ایشان درآمدیم وسط چهارراه قصر؛ ما بزن، آنها بزن؛ کجا؟ وسط تهران. پنج استان اشغال شده بود، استانهای دیگر هم در اوج آتش بود. همه گفتند کار جمهوری اسلامی تمام شد. هفت تیر شد؛ عملاً سران قوا رفتند، قبل از آن مقام معظم رهبری در شهر ری ترور شده بود، بعد آقای بهشتی شهید شد، بنیصدر هم که از ایران فرار کرده بود، قوه مجریه رئیس نداشت، قوه قضائیه هم رئیس نداشت، آقای هاشمی رئیس مجلس مانده بود که بیاید وارد آن جلسه شود، انفجار صورت گرفته بود. فقط ما یک رئیس مجلس داشتیم. بعد مجلس از اکثریت افتاد، امام گفت بروید همین مجروحین را با برانکار و هر چه هست ببرید آنجا، اینها رأی بدهند که نگویند مجلس از کار افتاده است. تیر، مرداد، شهریور، مهر و آبان بچههای انقلاب راه افتادند، ما تا مهر ماه حساب منافقین را در ایران رسیدیم و چهار تا پنج هزار نفر آنها فرار کردند، بقیه هم یا اکثراً کشته شدند، دو تا سه هزار نفر هم دستگیر کردیم و در زندانها بودند. مقام معظم رهبری رئیس جمهور شد، من فرمانده سپاه شدم، برادرمان صیاد شیرازی آمد فرمانده نیروی زمینی شد، ظرف ۹ ماه ما تمام سرزمینهای اشغالی را آزاد کردیم. ۹۵ درصد ظرف ۹ ماه. چرا یک سال قبل آن؟ کجا بود این نیرو؟ این نیرو الان هست، این نیرو اگر ما به این جوانان عزیزمان اعتماد کنیم، اجازه دهیم اینها اشتباه کنند منتها بالای سر آنها باید مربیگری کرد. مهدی باکریها دوباره میآیند، احمد کاظمیها دوباره میآیند، چیست مردم ما را یک عده میترسانند، دوباره اسرائیل میخواهد حمله کند. شما اجازه دهید این حرکتی که در مردم شروع شده، خدمت آقای پزشکیان نامهای نوشتم الحمدلله ایشان خودشان الان جلوتر از من حرکت کردند که بیاییم همان کاری که آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم انجام دادند ما در اقتصاد انجام دهیم. در جنگ جهانی دوم بیشترین کشورهایی که آسیب دیدند ژاپن بود که دو بمب اتم در آن زدند، یکی هم آلمان بود که نصف شد، ولی اینها در جنگ جهانی دوم طوری حرکت کردند که بعد از ۱۰ تا ۱۵ سال بعد اقتصاد دوم و سوم دنیا شدند، چه رمز و رازی بود که آلمان و ژاپن که این همه در جنگ آسیب دیدند، این طور شدند؟ اگر دولتمردان ما در دفاع مقدس به خدمات رسانی اکتفا نمیکردند، چون انصافاً دولتهای ما در دفاع مقدس خدماترسانی زیادی کردند، ولی اگر ما چنین تصمیمی گرفته بودیم، مشکل اقتصادی نداشتیم، الان بهترین موقع است مردم در صحنه باشند، مشارکت کنند. دو سه نمونه بگویم که مردم چه کار میتوانند کنند. هم اقتصاد به دست مردم حل میشود، هم امنیت حل میشود و ما انشاءالله از این گردنه هم عبور میکنیم و بسیاری از مسائلی که امروز موجب نگرانی و سؤال مردم است انشاءالله برطرف میشود. البته خواهش میکنم از صحبتهای من کسی غلو برداشت نکند، من میگویم این کارها شدنی است مشروط به این مسائل.
سؤال: این موارد و مصادیق را در نامه خودتان اشاره کردید که میتواند اجرا شود؟
سرلشکر رضایی: الان آقای پزشکیان دستور داده که این طرح برنامهریزی شود، اولین پیشنهادی که الان جمعبندی شده آمده در جلسه سران، این است که برای این که دولت بتواند دامن خود را باز کند که مردم را تحویل بگیرد این است که ما میخواهیم به استانداران اختیاراتی در حد هیأت دولت بدهیم، یعنی تفویض اختیارات هیأت دولت به تمام استانها که از قبل مطرح بوده منتها الان آمده در شورای سران که امیدوارم بتوانیم به یک توافقی برسیم. البته من پیشنهادی از ۲۰ سال پیش هم داشتم، ولی الان پیشنهادی که آمده در دستور آقای پزشکیان، آقای عارف دادند. این اولین گام است، چون ما تا اختیارات را در کنار مردم نبریم و مردم راه نیفتند مثلاً فرض کنیم الان مردم از انتهای سیستان و بلوچستان که میخواهند به زاهدان بیایند؛ ۹۰۰ کیلومتر باید بیایند، یعنی از این جا بخواهیم برویم اهواز، مثل این است که از زاهدان جاهای دیگر برویم. الان حرکتهای خوبی در دولت و مجلس شروع شده؛ مجلس کارهای خیلی خوبی کرد، واقعاً افتخار میکنیم؛ خیلی شجاعانه آمدند جلوی این بازرسی بازرسان را گرفتند و آنها الان به دست و پا افتادند که بالأخره باید چارهای بیندیشند. قوه قضائیه هم آقای اژهای و هم دوستان ما در گرفتن و مجازات کردن این جاسوسها خیلی برخورد خوبی کردند. اگر این همدلی و همکاری که در سه قوه درست شده، برنگردیم به قبل از جنگ ۱۲ روزه، ادامه پیدا کند. اگر این همکاری و مشارکت مردم که در اقتصاد و صنعت به وجود آمده، ما همان تجربه ژاپن و آلمان را در جنگ جهانی دوم میتوانیم در این حالت داشته باشیم؛ هم در جنگ اقتصادی موفق شویم، هم یک امنیت پایدار؛ همان طور که قبلاً گفتم ۵۰ ساله را انشاءالله برای آینده کشور درست کنیم.
سؤال: مصداقاً و اجرایی و عملیاتی آن را به چه نکاتی میشود اشاره کرد که این مشارکت استمرار پیدا کند؟
سرلشکر رضایی: یکی دوگانه کردن صنایع ایران است. ما در سالهای آخر جنگ به شدت با کمبود مهمات مواجه شدیم، این سؤال را طرح کردیم که آیا همانهایی که وسایل خانگی درست میکنند، میتوانند خمپاره درست کنند؟ رفتیم تست کردیم، دیدیم میتوانند؛ یعنی صنعت آلمان که از نظامی بارور شده بود، آمد در زندگی مردم؛ شد بنز، شد کارخانجات بزرگ، بنابراین ما از صنعت خود هم میتوانیم در بعد نظامی استفاده کنیم، هم صنعت نظامی مثل همین موشک و پهپادسازی، این فناوری را الان میتوانیم بیاوریم در زندگی مردم، در خودروسازی ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. ژاپن و آلمان این کار را کردند، پس یکی؛ دوگانه کردن صنایع، دوم این که این موانعی که سر راه مردم است در کسب و کار و نوآوری؛ از سر راه مردم برداشته شود که با این اختیاراتی که انشاءالله به استانداران داده خواهد شد یک سد بزرگی از بین مردم و مجوزها و بسیاری از مسائل دیگر برداشته میشود. مسأله دیگر؛ اختیارات است. الان ۵۰ درصد پولهایی که در استانها جمع میشود، بیرون میآید، چرا این پولها در همان استان سرمایهگذاری نمیشود؟ چرا باید بیاید یک جایی متراکم شود که ظرفیت نداشته باشند، یک جایی که ظرفیت هست؟ برنامه آن را در دولت، دوستان ما درست میکنند. یکی از جلوههای زیبای این حضور مردم در صحنه؛ این شعاری بود که برای مقام معظم رهبری میدادند که خامنهای، خمینی دیگر است و واقعاً چنین جلوهای که از این قد و قامت بالا و رسای رهبر انقلاب که آمد در حسینیه و این شادمانی که به مردم دست داد؛ اینها ثروت خیلی عظیمی است، این سرمایه عظیمی است و مطمئنم دشمنان ما با دیدن این اوضاع، شروع میکنند به تخریب و ارتباط مردم را باهم قطع کردن، هر گوشهای پیدا میکنند؛ این را بزرگ میکنند، لذا تقاضای من از نخبگان کشور این است که شرایط کنونی ملت و کشور ایران را به خوبی بتوانیم برای مردم تبیین کنیم.