به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز فارس ؛کودکی بیش نبودم که پدرم تصمیم گرفت خانه قدیمی مان را بفروشد و خانهای جدید در محلهای با خیابانهای بزرگ و کوچههای یکدست بخرد.
هر چند خانه قدیمی ما در گذر زمان فرسایش یافته بود، ولی هر وقت به یاد آن خانه میافتم، شادی کودکانهای در ذهنم نقش میبندد.
امروز تصمیم گرفتم برای تجدید خاطره سری به محله قدیمی مان بزنم. محلهای در پاقلعه و در بافت فرسوده شهر، با خانههای قدیمی که دور تا دور کوه تاریخی گراش (کلات) ساخته شده و به راحتی میشد در کوچه پس کوچههای آن ردپای تاریخ را دنبال کرد.
از یکی از این کوچهها عبور میکردم که چشمم به خانه تاریخی سعادت افتاد. خانهای قدیمی به جای مانده از عهد قاجار، با در چوبی بزرگ که سر در آن با طاقی گچبری شده منقوش شده بود.
این خانه چند وقتی است که به همت خیرین و با همکاری انجمن دوستداران میراث فرهنگی در حال بازسازی است.
به خانه که نزدیکتر شدم اعضای انجمن دوستداران میراث فرهنگی را در حال رفت و آمد به خانه دیدم.
چیزی که بیشتر از هر چیز توجهم را به خودش جلب کرد عروسک زرد رنگ بزرگی بود که بر سر در خانه قدیمی آویزان شده بود.
عبدالعلی صلاحی از اعضای انجمن وقتی متوجه نگاه من به عروسک شد گفت: مردم شهرستان گراش بر اساس باورهای دینی و اعتقادات عامیانه خود، راه و روشی جالب برای فرار از بلا دارند، چرا که از نظر آنها چشم زخم همیشه دردسر و رنج به همراه دارد.
وی با اشاره به عروسک زرد رنگ بالای سر در خانه گفت: آنها با آویزان کردن عروسکهای پارچهای بر سر در ورودی خانه ها، که آن را با نمک و اسپند پر میکنند، مانع از بلا و اثر شوری چشم میشوند.
صلاحی که پژوهش در فرهنگ عامه را نیز در دستور کار دارد گفت: این عروسکهای پارچهای و دست ساز دارای قدمت ۹۰ ساله در این شهرستان هستند و عمدتا زرد رنگ و با پاهایی به رنگ سیاه و قرمز ساخته میشوند.
با هم وارد خانه شدیم دالانی بلند و تاریک که به حیاتی بزرگ با حوضی در وسط منتهی میشد. دور تا دور حوض را درختانی بزرگ و چند نخل سر به فلک کشیده پوشانده بود.
یک طرف خانه ایوانی بزرگ با دو ستون و سه طرف دیگر خانه را اتاقهای سه دری و پنج دری تشکیل میدادند. دوستداران میراث فرهنگی هر یک از این اتاقها را به موضوعی اختصاص داده بودند. اتاق اسناد، اتاق لباسهای محلی، اتاق ظروف قدیمی، اتاق کودک و
بالای در چوبی اتاق کودک، باز عروسکی کوچک توجهم را جلب کرد. عروسکی پارچهای به همان سبکی که بر در خانه آویزان شده بود.
به آن عروسک اشاره کردم و از آقای صلاحی پرسیدم: این هم عروسک چشم زخم است؟
صلاحی پس از کمی تامل، چشم زخم را تنها یکی از کاربردهای این عروسکها دانست و گفت: این عروسکها که در گویش محلی به آن آدمکه گفته میشود، کاربرد اصلی آن، اسباب بازی برای کودکان و خردسالان بوده که به روشهای مختلف از آن استفاده میشده است.
وی من را به اتاق کودک دعوت کرد و من در آنجا گهوارهای را مشاهده کردم که با این عروسکهای خوش رنگ تزیین شده بود.
صلاحی در ادامه گفت: تاکنون حدود ۱۳ مدل از این عروسکها که با اشکال انتزاعی آدمک ها، حیوانات و درختان ساخته شدند، شناسایی شده که در قدیم الایام در بالای گهواره نوزادان آویزان میشد.
دیدن این عروسکهای زیبا مرا وادار کرد تا به اداره میراث فرهنگی گراش بروم و اطلاعات بیشتری در این رابطه کسب کنم.
حفیف الدین زندوی رئیس اداره میراث فرهنگی گراش از ثبت ملی این عروسک محلی خبر داد و گفت: پس از تکمیل
پرونده ثبتی عروسکهای محلی در گراش و شیراز، این پرونده برای ثبت در شورای ثبت میراث ناملموس به تهران ارسال شد.
وی افزود: سرانجام با پی گیری انجمن دوستداران میراث فرهنگی و بنیاد کهن پارسیان، مهارت ساخت و نقش فرهنگی عروسکهای چشم زخم در گراش، به شماره ۱۴۶۲ در فهرست آثار ملی، میراث فرهنگی ناملموس کشور شد.
زندوی با اشاره به نام گذاری این عروسک گفت: نام عروسک شاید چندان مناسب نباشد، چرا که این دست سازهها که طرحهای مختلفی، چون طرح اسب، ماهی، پنجه، پرنده دو سر، خروس، شتر و سرو هستند، کاربردهای متنوعی دارند.
وی افزود: در قدیم در ساخت آدمکه از پولک استفاده نمیشد، بلکه با استفاده از پارچهها و نخهای رنگارنگ ساخته میشد، اما با ورود براقهایی از خارج از کشور، پولک و منجوق نیز برای تزیین این عروسک استفاده میشود.