گزارش مکتوب / خیاطی که کوک مهربانی می زند
در یکی از کوچه های شهر شلوغ تهران ، مردی 50 سال است که عاشقانه به نیازمندان کمک می کند و دست های یاریگر او کوک مهربانی می زنند.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ در گذر کوچه پس کوچه های این شهر شلوغ ؛ همه مردم او را به خوبی می شناسند؛ مردی که 50 سال است امور زندگی اش با حرفه خیاطی می گذرد که با وجود سختی کار و کمی درآمد حواسش به نیازمندان جمع است تا از غافله مهربانی جا نماند.
غلامعلی حاجی ، خیاطی است که در یکی از محلات شلوغ شهر تهران واقع در خیابان شهرستانی در شرق تهران صبح ها مغازه کوچک و سرشار از مهرش را باز می کند و غروب با اذان «الله اکبر» راهی خانه می شود اما در میان روزمرگی های زندگی یادش هست که دنیا همان حرف های مرحوم پدرش است که " با هر دست بدهی با هم دست هم پس می گیری".
- مشتری های پروپاقرص حاجی
حاجی در این خیاطی کوچک مشتری های خاص خود را دارد از افراد متمول گرفته تا افراد نیازمندی که برای دوختن لباسشان به نشانی او می آیند تا در کنار دوختن لباسشان رنگ و بوی دیگری از محبت را نیز تجربه کنند.
صدای چرخ خیاطی حاجی, موسیقی عاشقانه است و کوک هایش عطر مهربانی دارد.
برخی مشتری هایش درباره حاجی می گویند: دلش دریاست, به مال دنیا فکر نمی کند و فقط دوست دارد دست دیگران را بگیرد.
یکی دیگر از همسایه های مقابل مغازه اش با اشاره به این که 20 سال است حاجی را می شناسد می گوید: حاجی خیلی دست به خیر است و هر وقت نیازمندی به او رجوع کند کارش را راه می اندازد.
ـ فقط روزی حلال
به سراغ حاجی می روم, مشغول کار است ؛ او می گوید: 50 سال است خیاطی می کنم و با کم و زیاد زندگی به عشق کسب روزی حلال ساخته ام. عاشق خیاطی ام و از این که می توانم سهم کوچکی در کمک به نیازمندان داشته باشم؛ خوشحالم.
ـ اولاد صالح مزد حاجی است
صحبت های این خیاط نیکوکار ادامه دارد و مشتری های یکی پس از دیگری می آیند و می روند اما جوانی می آید و لباسش را تحویل می گیرد. می پرسد حاجی دست مزد شما چقدر می شود؟ حاجی با خنده می گوید: حساب شده فقط یک صلوات بفرست و برو...
و آن مشتری صلواتی می فرستد و می رود. دوباره می پرسم چه رازی در صلوات نهفته است که آن را دستمزد خود قرار داده ای؟ حاجی با خنده ادامه می دهد: خدا به من 7 فرزند داده است که یکی از آنها خیاط و 6 فرزند دیگرم شغل های دیگری دارند و بسیار موفق هستند. من فرزندان صالحی دارم و این راز صلوات و نیکی کردن به دیگران است.
حاجی در حالی که همچنان مشغول خیاطی است تاکید می کند: زندگی با کم و زیادش می گذرد و مهم نیکی و دستگیری از دیگران است و خوشحالم خدا به من کمک کرده است که می توانیم با همین شغل خیاطی دست نیازمندان را در حد توانم بگیرم.
می پرسم از کجا متوجه می شود که مشتری نیازمند است؟ حاجی می گوید: اینجا محله ای کارگر نشین است و اغلب افراد نیازمند هستند و من هم به خاطر خدا برای دوخت لباسشان مزدی نمی گیرم.
ـ ارث شایسته از پدر
مجید یکی از پسران این خیاط نیکوکار است که در کنار پدر کار می کند، از وی می پرسم در این سال ها مهمترین نکته ای که در کنار حرفه اش از پدر یاد گرفته چیست؟ می گوید: مردم داری و کسب روزی حلال.
راستی که این خیاط با اخلاق، چه ارثی را برای فرزندش باقی گذاشته است که با وجود درآمد کم باز هم از نیازمندان غافل نشود و دست آنها را بگیرد.
فراموش نکنیم لحظه های زندگی جریان دارد و در قلب های تک تک ما جایی برای محبت کردن هست تا به یاد هم بودن و برای هم زندگی کردن را تکثیر کنیم.
در چنین شرایطی فرقی ندارد چه شغلی داشته باشیم ، مهم آن است که در هر جایی که هستیم دست نیازمندان را بگیریم تا حس خوب نوع دوستی در زندگی های همه ما جاری شود.
گزارشگر: ملیحه پژمان.